- خرسند کردن
- اقناع کردن، شاد کردن، احساب
معنی خرسند کردن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ایمن کردن ایمن گرداندن
حیله کردن، فریب دادن، کلک زدن، نیرنگ ساختن، مکایدت کردن، دستان آوردن، فریفتن، تنبل ساختن، شید آوردن، مکر کردن، نارو زدن، غدر کردن، گول زدن، تبندیدن، کید آوردن، غدر داشتن، گربه شانه کردن، اورندیدن، سالوسی کردن، غدر اندیشیدن، چپ رفتن، حقّه زدن، پشت هم اندازی کردن، خدعه کردن
کفایت کردن، راضی شده خشنود شده. کفایت کردن، راضی شدن خشنود شدن
انباشتن توده کردن، توده کردن غله که هنوز آنرا نکوفته و از کاه جدا نکرده باشند
قانع شدن، راضی شدن، شادمان گشتن
یا پسند کردن بر. ترجیح دادن
غربال کردن (غلات خاک و شن زغالء غیره) به وسیله سرند
پسندیدن، انتخاب کردن، گزینش کردن، برگزیدن
بیختن خاک و شن یا چیز دیگر با سرند، غربال کردن، چیزی را در غربال یا موبیز ریختن و تکان دادن که نرمۀ آن بیرون بیاید و نخاله اش باقی بماند، بیختن، بیزیدن، ویزیدن، بیز، پالاییدن، پرویختن
покупать
kaufen
купувати
kupować
comprar
comprare
comprar
acheter
membeli
खरीदना
satın almak
kununua
خریدنا
ریز کردن، کوبیدن و نرم کردن
Crunching